روایتی از شهید مدافع سلامت پاکدشت؛
پزشکی که هیچ گاه پشت میز نشینی را انتخاب نکرد
به گزارش ایسنا دفتر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، هما روحانی راد خواهردکتر شیرین روحانی راد که کمتر از یک سال از ایشان کوچکتر است، از عشق به پزشک شدن خواهرش این گونه میگوید: با هم دیپلم گرفتیم و معلم شدیم اما شیرین خود را برای پزشکی و آن هم پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی آماده میکرد و بالاخره هم با سرسختی که از پدرم به ارث برده بود در دانشگاه مورد علاقهاش در رشته پزشکی قبول شد.
او میگوید: وقتی شیرین پنج ساله بود و من چهار سال داشتم، از شهر میناب به پاکدشت شهر آبا و اجدادیمان آمدیم و شیرین بیشتر اوقات کنار مادر بزرگمان که خیلی هم به ایشان علاقه داشت میماند تا او تنها نباشد و هر زمان که لازم بود از او مراقبت می کرد.
او درباره خواهر آسمانی اش میگوید: خواهرم زن قوی و باحوصلهای بود، نه این که فکر کنید چون خواهرم است این را می گویم. زمانی که بیمارستان با کمبود پزشک مواجه بود خواهرم هیچ گاه پشت میز نشینی را انتخاب نکرد و به آن دلبسته نشد، بلند شد و پای تخت بیماران مشکوک به کرونا رفت و به گفته همکارانش هم در درمانگاه و هم در اوژانس فعالیت میکرد و در میان ویزیتهای اورژانسی زیادی که داشت به ویروس کرونا مبتلا شد و بعد ازچند روز بستری شدن در بیمارستان شهدای پاکدشت و مسیح دانشوری، شهید مدافع سلامت شد.
او در میان جملههایی پی در پی و با بغض ناتمام میماند، میگوید: او برای ما خواهری مهربان و بی دریغ بوده و جای خالیاش قرار است حالا حالاها بر دل داغدارمان چنگ بزند. فقط و فقط دل به گذشت زمان داریم و به خودمان دلداری میدهیم، جای خالی شیرینمان هیچ وقت و حتی برای لحظهای فراموش نمیشود.
خواهر دکتر روحانی راد با کلماتی بریده بریده از سال نو میگوید، سال نویی که بی حضور آرامش بخش خواهرش دلگیر و سخت گذشت. او می گوید: شیرین بعد از سالها برنامهریزی کرده بود امسال سال نو را در خانه خود و درکنار خانواده تحویل کند، سالی که خود او کشیکهای بیمارستان را شیفت بندی کرد تا لحظه تحویل سال در خانه باشد ولی اجل مهلت نداد و نه در خانه کنار خانواده بود و نه در خدمت بیماران.
خواهر دکتر روحانی معتقد است که استقامت و پشتکار فرزند ارشد این خانواده در زندگی بهاندازهای بود که هیچوقت باور نمیکردند شیرین هم ممکن است بیمار شود و از پا دربیاید. او طوری زندگی کرده بود که خانواده او را قویترین فرد خانواده میدانستند.
فهیمه روحانی راد خواهر دیگر دکتر شیرین روحانی راد نیز میگوید: چند روز از بیماری شیرین گذشته بود و حتی ما خبر نداشتیم او در بیمارستان بستری است، یعنی مدام با هم در تماس بودیم ولی برای این که نگران نشویم و مبادا برای مراقبت او برویم و یا احیانا بیمار شویم چیزی به ما نمیگفت و امروز بیشترین تصویری که در ذهنمان مانده یاد و خاطره سرسختیها و مبارزه خواهرم با مشکلات زندگی است.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، خانواده دکتر روحانی راد با این که بیش از پنج ماه از رفتن عزیزشان میگذرد ولی همچنان بی قرارند و یاد و خاطره سخت کوشی های او آتش به دلشان میاندازد، خواهر کوچکتر دکتر روحانی راد میگوید: خواهرم در آخرین صحبتهایش گفته بود «شبانهروز در بیمارستان میمانم که تحویل سال نو بتوانم کنار شما باشم» ما هم دلمان را به این وعده خوش کرده بودیم. نمیدانستیم روز ۲۸ اسفند ساعت ۵:۲۰ دقیقه صبح شیرین زندگیمان برای همیشه از این دنیا میرود. با همه اینها ما چطور باید میفهمیدیم که خواهرمان دارد با مرگ دستوپنجه نرم میکند؟ وقتی به من اطلاع دادند که خواهرم را به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال دادهاند دیگر کار از کار گذشته بود. خواهرم از میان ما پر کشید و ما هنوز امید به بازگشتش داشتیم. او رفت و حسرت یکبار دیگر دیدنش را بر دلمان گذاشت.
انتهای پیام
نظر شما :