تنگناهای ارتباطات بین نسلی در ایران؛
تربیت کودکان بر اساس الگوهای گذشته اشتباه است
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی به نقل از سیناپرس، دکتر فرج حسینیان گفت: هم اکنون آسیب پذیری بسیار بالا، یکی از مشکلات بسیار مهم کشور محسوب می شود زیرا جامعه سنتی ایران در حال گذر به جامعه ای مدرن است. این مساله باعث شده تا اکنون شاهد شکافهای بسیار جدی در بحث گفتوگوی بین نسلی باشیم.
دبیر اجرایی فراکسیون کودک و نوجوان مجلس شورای اسلامی افزود: در این بین کودکان و نوجوانان از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند زیرا آنها اکنون در یک ساختار نامنسجم در حال رشد و پرورش هستند؛ در حال حاضر میان ساختار رسمی آموزش و پرورش، والدین در منزل و رسانه ها به عنوان سه ضلع تربیتی کودکان، هماهنگی و تناسب زیادی وجود ندارد یعنی آن چیزی که اکنون در ساختار رسمی آموزش و پرورش به کودکان تعلیم داده می شود با آن چیزی که درون خانواده ها و فضای رسانه ها و مجازی رخ می دهد، بسیار متفاوت است.
این روان شناس اظهارداشت: مجزا عمل کردن این سه ضلع، بهم ریختگی هویتی و روانی در نسل جدید ایجاد کرده است. این بهم ریختگی باعث شده تا ارتباط و گفتگوی بین نسلی به درستی شکل نگیرد.
این عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی بیان کرد: هم اکنون نخستین مشکلی که ما در جامعه با آن درگیر هستیم، فردیت گرایی است. بخشی از این مساله به گسترش فضای مجازی ارتباط دارد. هرچند هم اکنون برخی از پژوهش ها نشان داده اند که این فضای مجازی می تواند ارتباط بین نسلی را گسترش دهد، به شرط آنکه برنامه مدون و منسجمی برای این ماجرا داشته باشیم.
وی اظهار داشت: متاسفانه نگاه و رویکرد کنونی ما محدودیت سازی فضای مجازی است. اشتباهی که بارها در بحث ورود ویدیو و ماهواره تکرار کرده ایم. ما کاملا قبول داریم که اکنون در یک جنگ نرم و تهاجم فرهنگی قرار گرفته ایم اما مدل برخوردیمان با این جنگ نرم سختگیرانه است؛ در حالی که نام این جنگ همانطور که از اسمش معلوم است باید نرم ( نه سخت) باشد.
وی ادامه داد: باید با توجه به پتانسیلهای بسیار خوبی که اکنون در کشورمان وجود دارد، از این تکنولوژی ها و فضاها به نحو احسن استفاده کنیم. جوان گرایی جامعه ایران از جمله این پتانسیل هاست. زمانی که ما به جوانان اجازه ندهیم از این فضاها بهره ببرند، آنها به جای استفاده بهینه از فضای مجازی به سمت استفاده مخرب پیش می روند.
وی خاطر نشان کرد: سطح اطلاعات و دانش افراد جامعه از جمله موضوع های مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. اکنون سطح اطلاعات جامعه ایران به علت گسترش فضاهای مجازی و ایجاد هشتکها افزایش یافته اما همچنان سطح دانشی مان پایین است. زمانی که سطح دانش یک جامعه پایین باشد آن بینش عمیق شکل نمی گیرد. در نتیجه آن بینش تبدیل به رفتارهای بهینه و بهنجار نمی شود.
مهارت های فرزند پروری والدین ضعیف است
معاون پژوهشی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: هم اکنون ارتباط میان انسان ها در جامعه ایران به درستی تعریف نشده است. آن آموزش های مهارت زندگی و مهارت های ارتباطی که باید از درون خانواده ها در سنین زیر 6 سال شکل بگیرد و در مدرسه نهادینه شود، اتفاق نیافتاده است؛ این امر باعث می شود ما فرصت تربیت کودکان زیر 6 سال را تقریبا از دست بدهیم.
حسینیان افزود: اکنون ما برای تربیت کودکان زیر 6 سال مان دچار یک عملکرد جزیره ای شده ایم و هیچ برنامه مشخصی و مدون ساختار یافته ای در سیستم ها و نهادهای بالادستی مان نداریم. به عنوان مثال، همچنان دعوای میان آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی بر سر مهد کودک ها رفع نشده و پس از گذشت ده سال هنوز متولی مهد کودک ها مشخص نیست.
وی بیان کرد: مهد کودک ها تنها 20 درصد کودکان را تحت پوشش قرار می دهند این درحالی است که ما برای 80 درصد باقی مانده کودکان زیر 6 سال و خانواده های آنها هیچ برنامه ای نداریم.
وی تصریح کرد: اکثر والدین جامعه ایران با وجود داشتن سواد، فاقد مهارت های فرزند پروری هستند. پدر و مادرها متوجه تفاوت پرورش کودکان در مقاطع سنی نوزاد تا 2 سال، 2تا 4 سال و 4 تا 6 سال نیستند. این مساله باعث ایجاد پایه های اولیه تقابل و شکاف نسلی در خانواده ها شده است.
این عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی به تفاوت های پرورش کودکان در مقاطع سنی مختلف اشاره کرد و گفت: سن 2 تا 4 سال اوج استقلال خواهی فکر کودک است. در این سن کودک به دنبال این است که خودش را اثبات کند. در حالی که او اغلب در این سن شاهد تنش رابطه والدین اش است زیرا اکنون ما در بحث خانواده ها نیز دچار مشکل هستیم و گفت و گوی درون والدینی ما نیز به شدت ضعیف شده است یعنی خانواده ها به سمت عدم استحکام پیش می روند.
این روانشناس اظهارداشت: نخستین کلمه ساده ای که کودک در تنش رابطه والدینش یاد می گیرد، نه گفتن است. از دید والدین بیمهارت این نه گفتن به معنای لجبازی است، در حالی که این نه گفتن از سمت کودک به معنای پیدا کردن هویت برای خود است. او می خواهد ثابت کند که موجود جدیدی در زندگی است. توجه نکردن به این موضوع ساده، باعث می شود ارتباط بین نسلی شکل نگیرد و مدام تنشی میان کودک و والدین به وجود بیاید. در نهایت تحقیرها و مشکلات این دوران، در روابط ماندگار می شود و بعدها در سنین بالاتر خودش را نشان می دهد.
دبیر اجرایی فراکسیون کودک و نوجوان مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اکنون بسیاری از والدین در بحث سواد رسانه ای نیز با مشکلاتی مواجه هستند. بسیار از آنها نمی دانند که باید گوشی به دست کودکان شان بدهد یا ندهند. جواب این سوال کاملا واضح است« بله» زیرا آنها از نسل کودکان دیجیتالی هستند. ما نمی توانیم این نسل را بر اساس معیارهای سنتی خودمان پرورش بدهیم. حضرت علی(ع) می فرمایند:«فرزندان خودتان را بر اساس زمان خودشان تربیت کنید».
تفاوت های بین نسلی را بپذیریم
حسینیان گفت: یکی از مشکلاتی که باعث ایجاد تفاوت ارتباط و گفتگوی بین نسلی می شود، تربیت کودکان بر اساس الگوهای گذشته است یعنی نسل های گذشته می خواهند نسل های جدید را بر اساس الگوهای گذشته تربیت کنند. طرز فکر و ذهنیت آنها معطوف به این مساله است که هرچه من می گویم کودک باید گوش دهد اما کودکان چهار یا پنج سال نسل جدید که گوشی دست شان می گیرند، از اینترنت بازی دانلود می کنند، دیگر حرف نسل قدیم را گوش نمی دهند. در نتیجه این مساله مبنای تقابل آنها می شود؛ در واقع به جای شکل گیری گفت و گو و ارتباط میان والدین و کودکان، تقابل ایجاد می شود.
به گفته وی، ارتباط یک رابطه دو سویه است یعنی به این گونه نیست که تنها من بگویم و فرد مقابل گوش بدهد. ارتباط یک رابطه رفت و برگشتی است یعنی من می گویم او گوش می دهد. او می گوید، من گوش می دهم. سپس با یکدیگر صحبت و استدلال می کنیم. شاید در برخی از جنبه ها به توافق برسیم و در پاره ای دیگر به تفاهم نرسیم.
معاون پژوهشی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی افزود: در حال حاضر یکی از معیارهای گفت وگوی بین نسلی، پذیرش تفاوتهاست. اگر قرار بود انسانها، یکسان باشند، این رشد و پیشرفت اتفاق نمی افتاد. مبنای تحول و نوآوری، اختلاف انسان هاست. اگر قرار بود نسل بعدی مانند نسل قبلی باشد هیچ اختراعی شکل نمی گرفت. مخالفت ها و اختلاف ها و تفاوت روش های نسل هاست که باعث ایجاد اتفاق های جدید می شود.
وی اظهارداشت: متاسفانه ما در جامعه ایرانی این اختلاف ها را به رسمیت نمی شناسیم. صراط مستقیم تنها به یک راه راست ختم نمی شود. صراط مستقیم مانند یک اتوبان چند باند است که شاید من تمایل دارم از باند یک و شما تمایل داشته باشید از باند دو و دیگری از باند سه عبور کند. در نهایت همه به یک هدف نهایی می رسیم. این در حالی است که اکنون برخی از دوستان، خانواده ها و حاکمین تصور می کنند همه باید از یک باند عبور کنیم. حتی بهشت نیز هفت مرتبه است زیرا درجه تعالی انسانها با یکدیگر متفاوت است.
وی بیان کرد: ما انتظار داریم نسل فعلی مانند ما لباس بپوشند یا موسیقی گوش بدهند یا مانند ما به ارزش ها، باور داشته باشند. در حالی که نسل فعلی سبک و روش خودش را دارد؛ اتفاقی که در هر نسلی رخ می دهد. تجربه هر نسل با نسل دیگر متفاوت است. انسان ها بر اثر تجربه هایشان برای خودشان ارزش هایی را ایجاد می کنند. مثلا در زمان جنگ تحمیلی، نسلی که دارای تجربه های آن دوران است، ارزش هایی را برای خود ایجاد کرده است. در حالی که نسل فعلی تجربیات دیگری دارد. به همین دلیل وقتی ما به این تفاوت ها و اختلاف ها احترام نمی گذاریم، آن گفت و گوی بین نسلی ایجاد نمی شود بلکه تنش به وجود میآید. آرام آرام این تفاوت ها به اختلاف منجر می شود. اختلاف ها به فاصله، فاصله ها به شکاف و شکاف ها به گسست و در نهایت به تقابل منجر می شود.
نظر شما :